آيه های زمينی پرواز را بخاطر بسپار پرنده مردنيست
|
نصف اشباهاتمان ناشی از این است که وقتی باید فکر کنیم احساس می کنیم
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست ، برخیز تا بگریند . . . ماهایی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده.. ماها آدمای بی احساسی نیستیم ماها بی معرفت و نا مرد نیستیم یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن که یه سری بــــاورامون و از بین بـــردن!!! عيبهاي ديگران را نبايد با انگشت كثيف نشان داد اگر هر روز راه را عوض كني هرگز به مقصد نمي رسي از آنچه به آساني به دست آمده، بد نگهداري مي شود روباه نبايد هنگام محاكمه مرغ، قاضي دادگاه باشد سخن را چو بسيار آرايش كنند، هدف فراموش مي شود براي نادان پيرايه اي سزاوارتر و زيباتر از خاموشي نيست صاحبان اخلاق، روح جامعه ي خويش اند وقتي از اخلاق يك فرد سر در نمي آوري به دوستانش نگاه كن ديدگاه خوب مردم، بهترين پشتيبان برگزيدگان است اندوه تنهاییپشت شیشه برف می بارد پشت شیشه برف می بارد در سکوت سینه ام دستی دانه اندوه می کارد
مو سپید آخر شدی ای برف تا سرانجامم چنین دیدی در دلم بارید ... ای افسوس بر سر گورم نباریدی
چون نهالی سست می لرزد روحم از سرمای تنهائی می خزد در ظلمت قلبم وحشت دنیای تنهائی
دیگرم گرمی نمی بخشی عشق، ای خورشید یخ بسته سینه ام صحرای نومیدیست خسته ام، از عشق هم خسته
غنچه شوق تو هم خشکید شعر، ای شیطان افسونکار عاقبت زین خواب دردآلود جان من بیدار شد، بیدار
بعد از او بر هر چه رو کردم دیدم افسون سرابی بود آنچه می گشتم به دنبالش وای بر من، نقش خوابی بود
ای خدا ... بر روی من بگشای لحظه ای درهای دوزخ را تا به کی در دل نهان سازم حسرت گرمای دوزخ را؟
دیدم ای بس آفتابی را کاو پیاپی در غروب افسرد آفتاب بی غروب من! ای دیغا، درجنوب! افسرد
بعد از او دیگر چه می جویم؟ بعد از او دیگر چه می پایم؟ اشک سردی تا بیفشانم گور گرمی تا بیاسایم
پشت شیشه برف می بارد پشت شیشه برف می بارد در سکوت سینه ام دستی دانه اندوه می کارد Heydər Babaya Səlam
Heyder Baba, ıldırımlar şakanda, *****
Kızlar ona saf bağlayıb bakanda, Selâm olsun şevkatize, elize, Menim de bir adım gelsin dilize. ***** Göl dibinden dovşan kalkıb, kaçanda,. ادامه مطلب... ادامه مطلب |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |